

دو هفته پیش که برای یکسری جلسات کاری به دبی رفته بودم ، ژان پیر هنوز دبی بود و قرار بود یک هفته بعدش برگرده سوئیس ، یک روز قرار شد با ژان پیر برای صرف غذا به یک رستورن بریم ، اون هم که واقعا در این بحث بسیار استاده ، یک رستوران ژاپنی رو پیشنهاد داد و برای خوردن سوشی (غذای معروف ژاپنی) به یک رستوران رفتیم
بعد از چند دقیقه یک ظرف بسیار زیبا از سوشی و شامل انواع ماهی خام پیش روی من بود که واقعا خوردنش کار سختی بود! حالا همه چیز یک طرف و بوی این ماهی های خام هم یک طرف
ژان پیر هم مدام از من می پرسید که از سوشی خوشت میاد ؟ خلاصه با هر زحمتی که بود تلاش کردم سوشی رو بخورم ولی ژان پیر از قیافه من خوب متوجه شده بود که چقدر سوشی دوست دارم
هنوز هم هر وقت با ژان پیر صحبت میکنیم به شوخی به من میگه بریم امشب سوشی بخوریم ؟
بعد از چند دقیقه یک ظرف بسیار زیبا از سوشی و شامل انواع ماهی خام پیش روی من بود که واقعا خوردنش کار سختی بود! حالا همه چیز یک طرف و بوی این ماهی های خام هم یک طرف
ژان پیر هم مدام از من می پرسید که از سوشی خوشت میاد ؟ خلاصه با هر زحمتی که بود تلاش کردم سوشی رو بخورم ولی ژان پیر از قیافه من خوب متوجه شده بود که چقدر سوشی دوست دارم
هنوز هم هر وقت با ژان پیر صحبت میکنیم به شوخی به من میگه بریم امشب سوشی بخوریم ؟